الهم عجل لولیک الفرج
اینو خیلی وقت پیش خوندم، دلم نیومد نذارم اینجا تا شمام ببینید. کاش وقتی تموم شد بعدش یه چند لحظه فقط فکر کنیم.
ای جوانان،ای پسران و دختران عزیزم ،ای نور دیگانم ،
ما در سنگر جبهه حق علیه باطل پشت دشمنان را شکستیم
و از برای آرامش شما ،چه شبها که نخوابیدم.
ما از شما دفاع کردیم.ما از ناموسمان دفاع کردیم،
ما همچون یاران رسول ا...(ص)بودیم که به جنگ بدریون شتافتیم.
میدانید که چه برادرانی را از دست داده اید؟
میدانید چه خواهرانی را از دست دادید؟
میدانم که میدانیدغنچه های نشکفته ای را به زیر تانکهای بعثیون فرستادیم تا شما در آرامش بسر برید.
تا هیچ ابر قدرتی نتواند نگاهی چپ به شما بکند.
من وتمام سربازان جان بر کف امام به فدای یک تار موی شما،
بدانید که تا ما در سنگر نبرد هستیم هیچ نامردی نمیتواند از شما
حتی یک قطره اشک بگیرد. میدانید که تمام وجود من وتمام زندگی من
و تمام آنچه که دارم، تمام و کمال به عشق شما به فریاد در امده اند
و هر چه بی رگی را از دیدگان شما به دور کشانیده اند.
دوستتان دارم، به شما عشق می ورزم، غنچه های دلم را برای شما
به گل تبدیل میکنم.
یک لحظه اندوه شما تمام وجودم را می شکند و اثری از من نمی گذارد.
برای شما، برای مادران شما، برای اسلام شما، برای امام شما،
برای جاودانی اسم شما.
ای فرزندان من نمی دانید چه شبها که نخوابیدم و تحمل کردم
دردها زخمهای درونم را، نمی دانم با کدامین واژه، با کدام جمله،
آن همه عشقی را که به شما دارم ابراز نمایم.
در هیچ واژه ای نمی گنجد، در هیچ جمله ای نمی توان آن را بیان کرد.
من و تمام پرستوهای دلم به عشق شما به پرواز در می آییم
و در آسمان، با تمام وجود شما را صدا می زنیم.
آری،هر آنچه دارم فدای جوانان عزیزم؛عزیزانم،ای جوانان وارسته وطنم،
من فقط به عشق شما و حفظ اسلام شما دردها و زخمهایم را تحمل میکنم و طاقت میاورم، هر آنچه سختی است در این عالم.
دستان خسته و ناتوان پدرانتان را با اطاعت از خداوند مهربان یاری بخشید
ومرحمی باشید بر زخمهای فرو رفته در پیکرۀ جانم.
رهبر عزیزتان را یاری نمایید،گوش به فرمان او باشید و خدا را فراموش نکنید. و نماز اول وقت را رها نکنید .
وقت رها شدن روحم از زندان تنم بزودی فرا میرسد
وشما را به خدا میسپارم و بسوی تمام هستی ام پرواز میکنم....
شهید سید مجتبی هاشمی
فرماندۀ نیرهای فدائیان اسلام
در خرمشهر و آبادان
|